این نوشته را در ستایش دوستی می نگارم.
نمی دانم کدام موجود عجیبی در وبلاگ کارگاهنر )امیر مسلم زاده) به نام من یادداشتی نوشته است.
روزی در عجب بودم چرا بعضی ها به نام مستعار زنده اند.الان نمی دانم از کسانی که به نام من دروغ می نویسند.هم آیا باید متعجب باشم؟
آدم های هستند.آدم های که در هنر برای دیگران پلی می سازند. شانه هایشان را جای پای دیگران می کنند تا تاریخ ساخته شود.
دیگرانی هستند که نمی توانند پل بسازند.اما از شانه های دیگری بالا می روند.تا تاریخ ادامه داشته باشد.
در آخر مردمانی هستند.که نه پل می سازند.نه از پل رد می شوند.آدم های بزدلی که حسادت سراپایشان را گرفته است.به دنبال پل های در جهان می گردند.تا ویران کنند.آن ها نه تاریخ را می خواهند و نه هنر را.فقط تیشه ی در دست دارند و بی تفکر می تازند.
مشکل جامعه ما از آن جایی آغاز می شود.که گروه سوم می خواهد خودی نشان دهد و همه جولانگاه هنر را به تنهایی بتازند.این گروه با هوچی گری و شلوغ کاری و فرصت طلبی جایگاهی را برای خود می سازند.هیچ گاه هم حاضر نیستند به بهتر از خود بیاندیشند.تنها آشفته خواب های به سراغ شان می آید که مالامال از رشک و حسادت است.حسادت چون خوره ی آن ها را می آزارد.چون بهتر از خود را نمی توانند دید.
از روزی می ترسند که کاخ پوشالی شان فرو پاشد و مریدان آگاه شوند که در چنبره مرادشان هیچ نبوده است.می ترسند از روزی مریدان بدانند که مراد هیچ نمی دانسته است.مانند مردمی که یک روز از خواب برخاستند و دانستند که خدایشان انسانی ست چون دیگران که در جنگ بازنده شده است...
ای کاش شمشیرها غلاف می شد!
ای کاش هیچ انسانی در تاریخ کشته نمی شد!
ای کاش تمام گمشده ها پیدا می شدند!
ای کاش همواره حق به حق دار می رسید!
ای کاش انسان، انسان می شد!
و ای کاش هیچ زنبور بی عسلی خود را هنرمند نمی نامید...
من برای شما می نویسم.آن های که در گروه سوم قرار دارید.
دوستانه می گویم تنها راه بقا شما دوستی ست.تیشه ها را بر زمین بگذارید.بگذارید خون در رگبرگ های درخت تنومند هنر جاری باشد.این را بدان که ترور شخصیت از یک آدم ترسو برمی آید.
از موجودی چون تو نباید توقع داشت.اما اگر مرد نیستید.حداقل جوانمرد باشید! در آینه بنگرید و از روزشمار عمرتان خجالت بکشید!
نمی دانم اگر هنوز فکر می کنید راه تفرقه انداختن و خاله زنک بازی در جهان امروز جواب می دهد.به کارتان ادامه دهید.اما برایتان متاسفم.
...اما خواهش می کنم توی وبلاگ دیگری به نام من ننویس!
ببُر گوش ات را وان گوگ ،
ببر.
امسال باد گندم زارت را
هو هو ،
نمی زند...
سرت را که سوت کشید
خوشه خوشه گریه کن...
من برگشتم!خیلی ممنونم از لطفتون...
خواهش می کنم.
شعرت هم بسیار زیباست...
به حر حال همه با ادبیات و شخصیت شما آشنا هستند
ممنون
سلام اپی عزیز
دل پری داری !!
نمی دونم چی نوشته ولی هر چی بوده داغونت کرده ها .
سلام
ممنون از توجه ات...
مهمترین ملاکها و معیارهای انتخاب همسر
-1 انتخاب همسر بر اساس دیانت
منظور ما از دین، مفهوم حقیقی اسلام و تطبیق عملی آداب و ارزشهای والای آن در رفتار و عمل است.
التزام و پایبندی کامل بر برنامهها و قوانین تمام شمول شریعت اسلامی برای زوجین الزامی است. وقتی که یکی از آن دو در این حد از رفتار و التزام عملی باشد میتوانیم او را متدین و با اخلاق بدانیم در غیر این صورت به انحراف در رفتار و فساد اخلاقی او حکم خواهیم کرد. هرچند در چشم مردی ظاهری پرهیزگار و متدین داشته باشد.
بدین سبب است که پیامبر اکرم ص تمامی کسانی را که قصد ازدواج و تشکیل خانواده دارند، راهنمایی کرده است که مهمترین شرط انتخاب همسر برای پسر ودختر، دینداری است، تا زن در زندگی زناشویی آینده خود، وظیفه کامل خود را در حق خانواده همسر و فرزندانش ادا کند. همچنین پیامبر اکرم ص اولیاء دختران را نیز راهنمایی کردهاند که در بارهی خواستگار دخترشان تحقیق و بررسی کنند که آیا دیندار و با اخلاق است یا نه؟ و آیا توان اداره خانواده و تربیت فرزندان را دارد و نیز میتواند حقوق زناشویی را ادا کند؟ و آیا غیرت آن را دارد که از شرف حیثیت خانوادگی محافظت کند؟ و آیا توان تأمین مخارج و هزینه خانواده را دارد؟!ندای قران با این موضوع منتظرحضور سبز شماست جزاکم الله خیر
ابوذر عزیز چه انتظارات نا معقولی داری . برادران یوسف که او را در چاه انداختند همه شان پسر پیامبر بودند . آن وقت تو از کسانی که جرات نوشتن نام خود را ندارند چه انتظاری داری . بهترین راه این است که آدم کاری که به آن ایمان دارد انجام دهد
خیلی ممنون...
عینکی نزدیک بین برای چشمان دوربین مسئولین .
در kiyOOsk
http://kiyOOsk.blogsky.com
شب شعر زمستانه
پنج شنبه یکم بهمن ماه ۱۳۸۸
ویترای.تقدیم به ابوذر نوروزی
استاد مرا بی شمار شرمنده کرده اید...
سلام
سلام و خوش آمدی باز...
فکر کردم نکنه بی خیال وبلاگ شدی!
خوش آمدی باز...