جامه سپید
با نقش های از گل های صحرایی
بر تن
می درخشد خاک های فرو کشیده بر چشمانش
که می سوزاند جهان را به یک بارگی
و خلق می کند افسانه را ز نو
کیف کتانی بر شانه اش
کمی کج شده
از سنگینی واژه هایی که در آن سیال اند
می ایستد و درنگ می کند
نگاه ما خیره می شود به برق جواهرات او
گوشواره های از جنس چشم ماهیان
گوشواره اش از پنجه مرغان آسمانی است
پولک مار دریایی چون به دستبند او بدل شده است می درخشد
و لبخندش بی انتها
بی انتهاست
لبخندش برای سال هایی که در جهان جنگ است بی انتهاست
سال نو مبارک
1392/1/1
webe zibaii darin.be ma ham sar bezanid.
ممنون و حتماً
سلام
ابوذر جان بسیار زیبا ممنون
سلام و سپاس بی کران
سال نو تو هم مبارک
ب امید خوبی...
سال نو شما هم مبارک...
ممنون